برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
پریا احمد شاملو یكی بود یكی نبود زیر گنبد كبود لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود. زار و زار گریه می كردن پریا مث ابرای باهار گریه می كردن پریا. گیس شون قد كمون رنگ شبق از كمون بلن ترك از شبق مشكی ترك. روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر. از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد از عقب از توی برج شبگیر می اومد... " - پریا! گشنه تونه؟ پریا! تشنه تونه؟ پریا! خسته شدین؟ مرغ پر شسه شدین؟ چیه این های های تون گریه تون وای وای تون؟ " پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه میكردن پریا مث ابرای باهار گریه می كردن پریا *** " - پریای نازنین چه تونه زار می زنین؟ توی این صحرای دور توی این تنگ غروب نمی گین برف میاد؟ نمی گین بارون میاد نمی گین گرگه میاد می خوردتون؟ نمی گین دیبه میاد یه لقمه خام می كند تون؟ نمی ترسین پریا؟ نمیاین به شهر ما؟ شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد- پریا! قد رشیدم ببینین اسب سفیدم ببینین: اسب سفید نقره نل یال و دمش رنگ عسل، مركب صرصر تك من! آهوی آهن رگ من! گردن و ساقش ببینین! باد دماغش ببینین! امشب تو شهر چراغونه خونه دیبا داغونه مردم ده مهمون مان با دامب و دومب به شهر میان داریه و دمبك می زنن می رقصن و می رقصونن غنچه خندون می ریزن نقل بیابون می ریزن های می كشن هوی می كشن: " - شهر جای ما شد! عید مردماس، دیب گله داره دنیا مال ماس، دیب گله داره سفیدی پادشاس، دیب گله داره سیاهی رو سیاس، دیب گله داره " ... *** پریا! دیگه تو روز شیكسه درای قلعه بسّه اگه تا زوده بلن شین سوار اسب من شین می رسیم به شهر مردم، ببینین: صداش میاد جینگ و جینگ ریختن زنجیر برده هاش میاد. آره ! زنجیرای گرون، حلقه به حلقه، لابه لا می ریزد ز دست و پا. پوسیده ن، پاره می شن دیبا بیچاره میشن: سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار می بینن سر به صحرا بذارن، كویر و نمك زار می بینن عوضش تو شهر ما... [ آخ ! نمی دونین پریا!] در برجا وا می شن، برده دارا رسوا می شن غلوما آزاد می شن، ویرونه ها آباد می شن هر كی كه غصه داره غمشو زمین میذاره. قالی می شن حصیرا آزاد می شن اسیرا. اسیرا كینه دارن داس شونو ور می میدارن سیل می شن: گرگرگر! تو قلب شب كه بد گله آتیش بازی چه خوشگله! آتیش! آتیش! - چه خوبه! حالام تنگ غروبه چیزی به شب نمونده به سوز تب نمونده، به جستن و واجستن تو حوض نقره جستن الان غلاما وایسادن كه مشعلا رو وردارن بزنن به جون شب، ظلمتو داغونش كنن عمو زنجیر بافو پالون بزنن وارد میدونش كنن به جائی كه شنگولش كنن سكه یه پولش كنن: دست همو بچسبن دور یاور برقصن " حمومك مورچه داره، بشین و پاشو " در بیارن " قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو " در بیارن پریا! بسه دیگه های های تون گریه تاون، وای وای تون! " ... پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می كردن پریا مث ابرای باهار گریه می كردن پریا ... *** " - پریای خط خطی، عریون و لخت و پاپتی! شبای چله كوچیك كه زیر كرسی، چیك و چیك تخمه میشكستیم و بارون می اومد صداش تو نودون می اومد بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسه می گف قصه سبز پری زرد پری قصه سنگ صبور، بز روی بون قصه دختر شاه پریون، - شما ئین اون پریا! اومدین دنیای ما حالا هی حرص می خورین، جوش می خورین، غصه خاموش می خورین [ كه دنیامون خال خالیه، غصه و رنج خالیه؟ دنیای ما قصه نبود پیغوم سر بسته نبود. دنیای ما عیونه هر كی می خواد بدونه: دنیای ما خار داره بیابوناش مار داره هر كی باهاش كار داره دلش خبردار داره! دنیای ما بزرگه پر از شغال و گرگه! دنیای ما - هی هی هی ! عقب آتیش - لی لی لی ! آتیش می خوای بالا ترك تا كف پات ترك ترك ... دنیای ما همینه بخوای نخواهی اینه! خوب، پریای قصه! مرغای شیكسه! آبتون نبود، دونتون نبود، چائی و قلیون تون نبود؟ كی بتونه گفت كه بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما قلعه قصه تونو ول بكنین، كارتونو مشكل بكنین؟ " پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می كردن پریا مث ابرای باهار گریه می كردن پریا. *** دس زدم به شونه شون كه كنم روونه شون - پریا جیغ زدن، ویغ زدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن [ پائین اومدن پود شدن، پیر شدن گریه شدن، جوون شدن [ خنده شدن، خان شدن بنده شدن، خروس سر كنده شدن، [ میوه شدن هسه شدن، انار سر بسّه شدن، امید شدن یاس [ شدن، ستاره نحس شدن ... وقتی دیدن ستاره یه من اثر نداره: می بینم و حاشا می كنم، بازی رو تماشا می كنم هاج و واج و منگ نمی شم، از جادو سنگ نمی شم - یكیش تنگ شراب شد یكیش دریای آب شد یكیش كوه شد و زق زد تو آسمون تتق زد ... شرابه رو سر كشیدم پاشنه رو ور كشیدم زدم به دریا تر شدم، از آن ورش به در شدم دویدم و دویدم بالای كوه رسیدم اون ور كوه ساز می زدن، همپای آواز می زدن: " - دلنگ دلنگ، شاد شدیم از ستم آزاد شدیم خورشید خانم آفتاب كرد كلی برنج تو آب كرد. خورشید خانوم! بفرمائین! از اون بالا بیاین پائین ما ظلمو نفله كردیم از وقتی خلق پا شد زندگی مال ما شد. از شادی سیر نمی شیم دیگه اسیر نمی شیم ها جستیم و واجستیم تو حوض نقره جستیم سیب طلا رو چیدیم به خونه مون رسیدیم ... " *** بالا رفتیم دوغ بود قصه بی بیم دروغ بود، پائین اومدیم ماست بود قصه ما راست بود: قصه ما به سر رسید غلاغه به خونه ش نرسید، هاچین و واچین زنجیرو ورچین!
سلام داداش
اگه موافق باشی بیا با هم تبادل لینک کنیم
من رو با عنوان فیلم98 و با ادرس www.film98.rozblog.com لینک کن و بعدش بیا بهم خبر بده کی با چه اسمی لینکت کنم
شعر یاغی از هوشنگ شفا
جمعه 06 مرداد 1402شعر جوخه های رهایی از محمد امین ناجی
شنبه 04 دی 1400برخي از واژه هاي فارسي در زبان تركي استانبولي
دوشنبه 29 اردیبهشت 1393شعر"حکایت" سروده علی رضا قزوه
سه شنبه 30 مهر 1392شعری از محمد جواد آرجین
دوشنبه 05 فروردین 1392آینه شعری از فرشته صفری(سایتا)
جمعه 17 آذر 1391The Head
جمعه 10 آذر 1391شعر آئینه شکسته سروده فروغ فرخزاد
جمعه 03 آذر 1391شکار و شکارچیان
دوشنبه 15 آبان 1391حواي من
شنبه 13 آبان 1391شعر آرش کمانگیر از سیاوش کسرایی
53203 بازدیدشعر صوتی کوچه با صدای فریدون مشیری
14171 بازدیدعکس های حسین پناهی
10537 بازدیدکتاب سووشون نوشته ی سیمین دانشور
8355 بازدیدکتاب شاهنامه فردوسی
7563 بازدیدداستان روز اول قبر نوشته ی صادق چوبک
7551 بازدیدپول پرستی | (هدهد میرزا) | ابوالقاسم حالت
5701 بازدیدشعر «مادربزرگ» - حسین پناهی
5431 بازدیدکتاب دالان بهشت نوشته نازی صفوی
5267 بازدیدعکس های سهراب سپهری
4847 بازدیدشعر کیمیای سبز-شفیعی کدکنی
کتاب دالان بهشت نوشته نازی صفوی
داستان"نیت کن آزاد کن" از مهدی رضایی
برگریزان(از دفتر شعر مرمر) | سیمین بهبهانی
دانلود رمان ارباب و نوکر از لئون تولستوی
شعر تابوت ها سروده سید علی صالحی
داستان «یه دست و دو هندوانه» از آنتوان چخوف
پول پرستی | (هدهد میرزا) | ابوالقاسم حالت
برخیز و بیا بتا برای دل ما-خیام
صدر رفیع مصطفی ؛ شعری از سنایی غزنوی
YOUR ADS
YOUR ADS
YOUR ADS