برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
پیش صاحب نظران ملک سلیمان باداست بلکه آن است سلیمان که زملک آزاداست آن که گویند که برآب نهاده است جهان مشنوای خواجه که تادرنگری برباد است دل در این پیرزن عشوه گردهرمبند کاین عروسی است که درعقد بسی داماد است خاک بغداد به مرگخلفا می گرید ورنه این شطّ روان چیست که در بغداد است گرپر از لاله سیراب بود دامن کوه مرو از راه که آن خون دل فرهاد است همچو نرگس بگشا ببین کاندرخاک چند روی چو گل و قامت چون شمشاد است خیمه ی انس مزن بر در این کهنه رباط که اساسش همه بی موقع وبی ینیاد است حاصلی نیست به جر غم زجهان خواجه را شادی جان کسی کاو زجهان آزاد است