برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
شعله
بخاری نفتی در آغوش نرم دود نوک نیز لوله شیشهای زنگار گرفتهاش بالا میزد. رو دیوار
نیلی اتاق چندتا عکس بچه شیری و جوجه اردک و خرگوش که همهشان دندان درد داشتند و
زیر چانههایشان دستمال بسته بود آویزان بود.
پسرک
پیش مادرش ایستاده بود و کیف و کتابش را به پای خود میکوبید و رویاهاش جابجا میشد.
مادرش که نشسته بود از پسرک بلندتر بود. خاموش رو صندلی نشسته بود و به سر و رو
بچه ور میرفت. موهای رو پیشانیش را صاف میکرد. یقهاش را درست میکرد و لکهای
رو لباسش را با ناخن میخراشید. زن چاق بود و نمیتوانست پاهایش را روی هم بیندازد. ساقهایش مانند دو تنبوشه سیمانی
شماره ده رو کف اتاق جلوش ستون بود.
مرد تو رختخوابش غلت میزد و خوابش نمیبرد. برای
اینکه ونگ ونگ توله سگهای تو خرابه قاتی خوابش شده بود و تو سرش ژُق زُق میکرد.
خودش دیده بود که چگونه مادر آنها ظهر روز پیش زیر ماشین رفته بود و لاشه خونآلودش
را تو خرابهای که خانهاش بود و بچههایش را همانجا زائیده بود انداخته بودند و
حالا زر و زِر آنها تو سرش را میخراشید...
درباره کتاب: برای دانلود به ادامه مطلب بروید...
سووشون نام رمانی از سیمین دانشور نویسنده نامدار چند دهه گذشته ایران است. نویسنده در این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسیها را به زیبایی به نگارش درآورده است. کاربرد برخی واژههای عامیانه شیرازی در متن گیرایی داستان را صد چندان کرده است. یکی از ویژگیهای سووشون ساختار ساده و بیان روان آن است.