برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی ؟
صدات میاد ... اما خودت كجایی
وابكنیم پنجره ها رو یا نه ؟
تازه كنیم خاطره ها رو یا نه ؟
بهار اومد لباس نو تنم كرد
تازه تر از قصل شكفتنم كرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو كوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار اومد لباس نو تنم كرد
تازه تر از فصل شكفتنم كرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا كه مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود
آخ ... كه چه زود قلك عیدیامون
وقتی شكست باهاش شكست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین كرد
خنده به دلمردگی زمین كرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجره ها رو وا كرد
من و با حسی دیگه آشنا كرد
یه حرف یه حرف � حرفای من كتاب شد
حیف كه همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم � هنوز دلم جوون بود
كه صب تا شب دنبال آب و نون بود