برای ویرایش این بلوک به قسمت تنظیمات بلوک های دلخواه > بلوک فروشگاه شماره 2 مراجعه فرمایید.
خسته ام از گريستن و هنوز از آفتاب نشانی نيست
ديگر نمی دانم که نفرينت کنم يا دعا
می ترسم که جستجويت کنم و می ترسم آنجا بيابمت که
همه می گويند رفته ای.
گاه می خواهم دست از پيکار بردارم و ميخ هايی که رنجم می دهند بيرون بکشم
اما چشمانم می ميرند اگر به چشم های تو نگاه نکنند
و عشقم باز می گردد تا سحرگاهان به انتظارت بنشيند.
و تو به تنهايی بر آن شدی که برای خويش فرجی بيابی
کبوتر سياه، کبوتر سياه هر جا که هستی بيش از اين شرفم را به بازی مگير
دختر بزم نشين نوازش هايت بايد تنها از آن من باشد
ديوانه وار دوستت دارم اما نزد من بازنگرد، کبوتر سياه
که تو ميله های قفس رنج من هستی.
می خواهم آزاد باشم و زندگی ام را با آن سر کنم که خود گزيده ام
خداوندا به من قدرت بده چرا که تا او را بيابم خواهم مرد.
برگردان به فارسی: فرهاد آذرين